سلام بانو
31 فروردین 1401 توسط نورالهدی
من که ندیدم ، صحن سرایتان
اما وصف ها ، شنیدم از صحن سرایتان
شنیده ام ، بوی مادر میدهد آنجا
پس ، چه خوش است ، بوییدن صحن و سرایتان
شنیده ام، همه مهمان تو ان ،آنجا
ای کاش من هم بیایم به صحن و سرایتان
شنیده ام، هر که بیاید به صحن و سرایتان
انگار شده است، مهمان برادرتان
زیاد رفته ام مشهد ، زیاد مانده ام آنجا
بگذار به عشق همان امام ،بیایم به صحن و سرایتان
شنیده بودم از راه دور هم گره وا میکنی بانو
اما ندیده بودم ، زبان قاصر را به شعر وا کنی بانو
شنیده بودم عاشقان ، شاعر میشوند بانو
اما ندیده بودم ، از عشق کسی ، شعر بگویم بانو
شنیده بودم ، عشق با نگاه به قلب میرسد بانو
اما من که ندیده عاشقت شدم ، بانو
درست است، که شعرم هیچ ندارد بانو
اما ز دل برآمده و عرض ارادتی ایست بانو
#خود_نوشت